به گزارش مشرق، دولت در ابتدا بارها در مورد پرداخت یارانه نقدی 45 هزار تومانی از خودش تردیدهایی را نشان داد اما خیلی زود متوجه شد که عدم پرداخت یارانه با توجه به قانون هدفمندی یارانه ها و کاهش قابل توجه قدرت خرید عده ی زیادی از مردم به هیچ عنوان با واقعیت تطبیق ندارد و امکانپذیر نیست چرا که طبق بند الف ماده 7 قانون هدفمندی یارانه ها مبنی بر اینکه "یارانه در قالب پرداخت نقدی و غیرنقدی با لحاظ میزان درآمد خانوار نسبت به کلیه خانوارهای کشور به سرپرست خانوار پرداخت شود" یارانه حق همه مردم است به این صورت که یارانه ای که در ابتدا به صورت نابرابر و در قالب انرژی ارزان بین مردم بدون توجه به میزان مصرف آنها پرداخت می شد، حال با پرداخت قیمت واقعی حامل های انرژی و اینکه هرکس مصرف بیشتری داشته باشد پول بیشتری می پردازد، این مابه ازاء درآمد کسب شده از گران شدن نرخ حاملهای انرژی و غذایی ابتدا به حساب دولت ریخته می شود و سپس دولت آن را به طور مساوی میان مردم توزیع می کند.
به این ترتیب مردم با واسطه گری دولت و با توجه به میزان مصرف، به حق خودشون از ثروت ملی کشور دست پیدا می کنند. حال مردم مختارند لطفی در حق دولت کنند و به صورت داوطلبانه از دریافت یارانه انصراف دهند و دولت نباید به اشکال مختلف مردم را تحت فشار قرار دهد که از دریافت یارانه نقدی صرف نظر کنند. دولت قبلی یارانه را به صورت نقدی به حساب مردم واریز کرد تا قدرت «انتخاب» مردم در میزان و تنوع مصرف کالا و خدمات به رسمیت شناخته شود و خود مردم الگوی مصرف خود را تعیین کنند.
این در حالی است که دولت تدبیر و امید ابتدا با پرداخت غیرنقدی در قالب طرح توزیع سبد کالا در یک اقدام شتابزده با تدبیر حداقلی این قدرت انتخاب را از مردم گرفت و موجب نارضایتی مردم نیز گردید و حالا با غفلت از این نکته که بحث اصلی فاز دوم هدفمندی یارانهها اصلاح قیمت حامل های انرژی است نه حذف یارانههای خانوار، تلاش می کند با تبلیغات وسیع مردم را از دریافت یارانه منصرف کند و اینگونه القا کند که هرکسی که یارانه دریافت کند فقیر و نیازمند است و در شرایطی از مردم درخواست انصراف از یارانه را دارند که آمارهای منتشر شده نشان می دهد میزان هزینه ناخالص سالانه خانوارهای شهری از حدود 4 میلیون و 200 هزار تومان در سال 81 به حدود 21 میلیون و 600 هزار تومان در سال 91 و از طرفی درآمد ناخالص سالانه خانوار های شهری از 4 میلیون و 25 هزار تومان سال 81 به حدود 20 میلیون و 900 هزار تومان رسیده است که این مطلب گویای آن است که هزینه های خانوار بیش از درآمد آنها است و این مورد برای اکثریت مردم صدق می کند.
اما باید توجه داشت که دولت جدید ابتدا در حالی که تورم 92 ، 35 درصد بود تنها 20 درصد به حقوق کارمندان و کارگران اضافه کرد و در کنار آن با شروع سال جدید با افزایش قیمت های آب، برق، گاز و در روز های آینده با افزایش قیمت بنزین، هزینه ها را در برابر درآمد خانوار بیش از پیش افزایش داد و در چنین شرایطی با تیزهوشی خاص و تدبیر زیرکانه اجازه ندادند که مردم حداقل برای یک ماه هم که شده درآمد خودشان را با شرایط جدید بسنجند و خیلی سریع شروع به ثبت نام جدید از متقاضیان یارانه کردند.
این اطلاعات نشان میدهد که اکثریت خانوار های ایرانی در سطح درآمدی قابل توجه ای قرار ندارند که بخواهند از دریافت یارانه چشم پوشی کنند. عاقلانه تر این بود که دولت به جای درخواست ثبت نام جدید از میلیون های خانوار متقاضی دریافت یارانه(و نه نیازمند به زعم دولت) ، از خانوارهایی که قصد انصراف از دریافت یارانه را دارند درخواست می کرد که با مراجعه به سایت انصراف خود را اعلام کنند. اما این کار را نکرد چون اهداف دیگه ای در سر داشت.
مساله ی بعدی بحث اعتماد به وعده های سیاستمداران است که دولتمردان سابقه ی خوبی در عمل کردن به وعده های خود ندارند برای مثال وعده دکتر روحانی که قبل از انتخابات گفته بود که حقوق کارگران باید متناسب با تورم افزایش پیدا کند ولی پس از رسیدن به قدرت به آن عمل نکرد پس مردم دغدغههای زیادی دارند، اینکه اگر از یارانه انصراف دهند این درآمد چه میشود؟ از کجا معلوم که به بخش سلامت و تولید برود؟ آیا واقعا دولت می تواند تورم را به سطح 25 درصد برساند یا نه؟
با این اوصاف بهتر بود دولت در سال 93 با در آمد 63 هزار میلیارد تومانی درآمد حاصل از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها، سهم پنجاه درصدی مردم را مثل گذشته پرداخت می کرد و عملکرد خود را با پنجاه درصد دیگر در اختصاص به بخش تولید و همچنین در مهار تورم نشان می داد و در سال بعد با توجه به عملکرد خودش از مردم درخواست می کرد که از یارانه انصراف دهند که در اینصورت مردم نیز مطمئنا همراهی بهتر و بیشتری با دولت می کردند.
نکته جالب اینجاست که دولت در حالی دارد تمام تلاش خود را برای منصرف کردن مردم از دریافت یارانه به کار می گیرد که اولا با شروع فاز دوم هدفمندی درآمد دولت از این محل به طور قابل ملاحظه ای افزایش پیدا کرده و به رقم 63 هزار میلیارد تومان رسیده است که به راحتی و بدون کسری می تواند از عهده یارانه پرداختی به مردم برآید و ثانیا این رقم 45 هزار تومان با توجه به تورم بالای ایجاد شده در طی دوران هدفمندی عملا قدرت خرید خودش را از دست داده است.
به طوری که طبق محاسبه دکتر مسعود نیلی،مشاور ارشد اقتصادی رئیسجمهور، با توجه به افزایش سطح عمومی قیمتها برای خانوارها، یارانه 45500 تومانی را که در آذر 1389 به مردم پرداخت میشد اگر در ماه شهریور 91 ارزیابی کنید چیزی حدود 30 هزار تومان شده است. و در پایان سال 91 ، 25 هزار تومان می ارزد. و در حال حاضر با توجه به تورم 35 درصدی سال 92، یارانه 45 هزار تومانی 1389،تنها 17 هزار تومان شده است. یعنی قدرت خرید مبلغ پرداختی که دولت به خانوارها میداد، کاهش قابل توجهی پیدا کرد.
پس بهتر است دولت بیش از این مردم عادی که اکثرا از قشر متوسط رو به پایین هستند را تحت فشار قرار ندهد و این همه دقت و تهدید و وسواس را در مورد بدهکاران بانکی و ثروتمندانی که از زیر بار مالیات فرار می کنند به کار گیرد که به درآمد و منابع بیشتری هم خواهد رسید.
مساله آخر این است که اگر هم دولت قصد حذف یارانه افراد پردرآمد دارد این حذف یارانه باید بر اساس نظام هزینه- درآمد باشد و نه بر اساس فقط درآمد. که لازمه ی این کار داشتن سامانه اطلاعاتی دقیق در سازمان مالیاتی و موضوع مالیات بر مجموع درآمد خواهد بود به این صورت که در مالیات بر درآمد تمام افراد حقیقی در پایان سال اظهارنامه مالیات بر درآمدشان را پر و به سازمان مالیاتی ارائه میکنند این می تواند مبنا قرار گیرد که اگر فرد درآمدش از سطحی بالاتر است مالیات بدهد و اگر از یک سطحی پائینتر است یارانه بگیرد. پس دولت نمی تواند بدون در نظر گرفتن هزینه ای خانوار و صرفا با توجه به درآمد اقدام به حذف خانوار خاصی از دریافت یارانه کند.
از طرفی نیز فرهنگ گدا پروری که دولت یازدهم به شدت نقد می کرد و این فرهنگ را میراث دولت نهم و دهم می دانست بار دیگر مطرح خواهد شد؛ برای مثال (اعداد فرضی هستند) فردی که 800 هزار تومان درآمد داشته بنا بر رویکرد دولت یارانه خواهد گرفت ولی کسی که یک میلیون درآمد داشته باشد از دریافت یارانه محروم خواهد شد حال چند نکته مطرح میشود: آیا کسی که درآمد یک میلیونی دارد تلاش و کار بیشتری انجام نداده؟ شاید در ازای سعی و تلاش بیشتر به چنین حقوقی دست یافته و کسی که حقوق 800 هزار تومانی دریافت می کند، کار کمتری انجام می دهد در حالی که با احتساب یک خانواده 5 نفره (با احتساب یارانه 45500 تومان) این فرد درآمدی بالاتر از فرد پرتلاش خواهد داشت؛ حتی این موضوع نیز مطرح خواهد شد که فردی که تلاش کمتری می کند دیگر ترغیب به کار نخواهد شد و با خود می گوید اگر درآمدم بیشتر شود از یارانه محروم خواهم شد.
کلام آخر:
بهتر بود دولت چند ماهی بعد از اعلام نرخ جدید برق،گاز، آب و بنزین و همچنین مشاهده عملکرد خودش در مهار تورم شروع به ثبت نام مرحله دوم یارانه ها می کرد. تا مردم با تطبیق درآمدها و هزینه هایی که با شروع مرحله دوم هدفمندی یارانه ها افزایش هم پیدا کرده است و ارزیابی قدرت خرید خود تصمیم بهتر و آگاهانه ای نسبت به انصراف یا عدم انصراف از دریافت یارانه ها داشته باشند. و در این مدت هم تلاش می کرد به جای تبلیغات زیاد و با لحن نه چندان مناسب و زدن مارک نیازمند و فقیر به افرادی که می خواهند یارانه دریافت کنند، برای انصراف مردم از یارانه ها صادقانه وارد می شد و با ارائه برنامه های شفاف در چگونه تخصیص دادن منابع بدست آمده در بخش های تولید و سلامت و... به این صورت با مردم سخن می گفت: این یارانه حق شماست ولی به دلبل کمبود منابع دولت از این حق خود به نفع دولت بگذرید و آن را به دولت هدیه دهید تا دولت این منابع را در خدمت سلامت، آموزش و اشتغال کشور به کار گیرد و یه گام مهم در جهت توسعه اقتصادی کشور بردارد.
منبع: عرش نیوز
به این ترتیب مردم با واسطه گری دولت و با توجه به میزان مصرف، به حق خودشون از ثروت ملی کشور دست پیدا می کنند. حال مردم مختارند لطفی در حق دولت کنند و به صورت داوطلبانه از دریافت یارانه انصراف دهند و دولت نباید به اشکال مختلف مردم را تحت فشار قرار دهد که از دریافت یارانه نقدی صرف نظر کنند. دولت قبلی یارانه را به صورت نقدی به حساب مردم واریز کرد تا قدرت «انتخاب» مردم در میزان و تنوع مصرف کالا و خدمات به رسمیت شناخته شود و خود مردم الگوی مصرف خود را تعیین کنند.
این در حالی است که دولت تدبیر و امید ابتدا با پرداخت غیرنقدی در قالب طرح توزیع سبد کالا در یک اقدام شتابزده با تدبیر حداقلی این قدرت انتخاب را از مردم گرفت و موجب نارضایتی مردم نیز گردید و حالا با غفلت از این نکته که بحث اصلی فاز دوم هدفمندی یارانهها اصلاح قیمت حامل های انرژی است نه حذف یارانههای خانوار، تلاش می کند با تبلیغات وسیع مردم را از دریافت یارانه منصرف کند و اینگونه القا کند که هرکسی که یارانه دریافت کند فقیر و نیازمند است و در شرایطی از مردم درخواست انصراف از یارانه را دارند که آمارهای منتشر شده نشان می دهد میزان هزینه ناخالص سالانه خانوارهای شهری از حدود 4 میلیون و 200 هزار تومان در سال 81 به حدود 21 میلیون و 600 هزار تومان در سال 91 و از طرفی درآمد ناخالص سالانه خانوار های شهری از 4 میلیون و 25 هزار تومان سال 81 به حدود 20 میلیون و 900 هزار تومان رسیده است که این مطلب گویای آن است که هزینه های خانوار بیش از درآمد آنها است و این مورد برای اکثریت مردم صدق می کند.
اما باید توجه داشت که دولت جدید ابتدا در حالی که تورم 92 ، 35 درصد بود تنها 20 درصد به حقوق کارمندان و کارگران اضافه کرد و در کنار آن با شروع سال جدید با افزایش قیمت های آب، برق، گاز و در روز های آینده با افزایش قیمت بنزین، هزینه ها را در برابر درآمد خانوار بیش از پیش افزایش داد و در چنین شرایطی با تیزهوشی خاص و تدبیر زیرکانه اجازه ندادند که مردم حداقل برای یک ماه هم که شده درآمد خودشان را با شرایط جدید بسنجند و خیلی سریع شروع به ثبت نام جدید از متقاضیان یارانه کردند.
مساله ی بعدی بحث اعتماد به وعده های سیاستمداران است که دولتمردان سابقه ی خوبی در عمل کردن به وعده های خود ندارند برای مثال وعده دکتر روحانی که قبل از انتخابات گفته بود که حقوق کارگران باید متناسب با تورم افزایش پیدا کند ولی پس از رسیدن به قدرت به آن عمل نکرد پس مردم دغدغههای زیادی دارند، اینکه اگر از یارانه انصراف دهند این درآمد چه میشود؟ از کجا معلوم که به بخش سلامت و تولید برود؟ آیا واقعا دولت می تواند تورم را به سطح 25 درصد برساند یا نه؟
با این اوصاف بهتر بود دولت در سال 93 با در آمد 63 هزار میلیارد تومانی درآمد حاصل از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها، سهم پنجاه درصدی مردم را مثل گذشته پرداخت می کرد و عملکرد خود را با پنجاه درصد دیگر در اختصاص به بخش تولید و همچنین در مهار تورم نشان می داد و در سال بعد با توجه به عملکرد خودش از مردم درخواست می کرد که از یارانه انصراف دهند که در اینصورت مردم نیز مطمئنا همراهی بهتر و بیشتری با دولت می کردند.
نکته جالب اینجاست که دولت در حالی دارد تمام تلاش خود را برای منصرف کردن مردم از دریافت یارانه به کار می گیرد که اولا با شروع فاز دوم هدفمندی درآمد دولت از این محل به طور قابل ملاحظه ای افزایش پیدا کرده و به رقم 63 هزار میلیارد تومان رسیده است که به راحتی و بدون کسری می تواند از عهده یارانه پرداختی به مردم برآید و ثانیا این رقم 45 هزار تومان با توجه به تورم بالای ایجاد شده در طی دوران هدفمندی عملا قدرت خرید خودش را از دست داده است.
به طوری که طبق محاسبه دکتر مسعود نیلی،مشاور ارشد اقتصادی رئیسجمهور، با توجه به افزایش سطح عمومی قیمتها برای خانوارها، یارانه 45500 تومانی را که در آذر 1389 به مردم پرداخت میشد اگر در ماه شهریور 91 ارزیابی کنید چیزی حدود 30 هزار تومان شده است. و در پایان سال 91 ، 25 هزار تومان می ارزد. و در حال حاضر با توجه به تورم 35 درصدی سال 92، یارانه 45 هزار تومانی 1389،تنها 17 هزار تومان شده است. یعنی قدرت خرید مبلغ پرداختی که دولت به خانوارها میداد، کاهش قابل توجهی پیدا کرد.
پس بهتر است دولت بیش از این مردم عادی که اکثرا از قشر متوسط رو به پایین هستند را تحت فشار قرار ندهد و این همه دقت و تهدید و وسواس را در مورد بدهکاران بانکی و ثروتمندانی که از زیر بار مالیات فرار می کنند به کار گیرد که به درآمد و منابع بیشتری هم خواهد رسید.
مساله آخر این است که اگر هم دولت قصد حذف یارانه افراد پردرآمد دارد این حذف یارانه باید بر اساس نظام هزینه- درآمد باشد و نه بر اساس فقط درآمد. که لازمه ی این کار داشتن سامانه اطلاعاتی دقیق در سازمان مالیاتی و موضوع مالیات بر مجموع درآمد خواهد بود به این صورت که در مالیات بر درآمد تمام افراد حقیقی در پایان سال اظهارنامه مالیات بر درآمدشان را پر و به سازمان مالیاتی ارائه میکنند این می تواند مبنا قرار گیرد که اگر فرد درآمدش از سطحی بالاتر است مالیات بدهد و اگر از یک سطحی پائینتر است یارانه بگیرد. پس دولت نمی تواند بدون در نظر گرفتن هزینه ای خانوار و صرفا با توجه به درآمد اقدام به حذف خانوار خاصی از دریافت یارانه کند.
از طرفی نیز فرهنگ گدا پروری که دولت یازدهم به شدت نقد می کرد و این فرهنگ را میراث دولت نهم و دهم می دانست بار دیگر مطرح خواهد شد؛ برای مثال (اعداد فرضی هستند) فردی که 800 هزار تومان درآمد داشته بنا بر رویکرد دولت یارانه خواهد گرفت ولی کسی که یک میلیون درآمد داشته باشد از دریافت یارانه محروم خواهد شد حال چند نکته مطرح میشود: آیا کسی که درآمد یک میلیونی دارد تلاش و کار بیشتری انجام نداده؟ شاید در ازای سعی و تلاش بیشتر به چنین حقوقی دست یافته و کسی که حقوق 800 هزار تومانی دریافت می کند، کار کمتری انجام می دهد در حالی که با احتساب یک خانواده 5 نفره (با احتساب یارانه 45500 تومان) این فرد درآمدی بالاتر از فرد پرتلاش خواهد داشت؛ حتی این موضوع نیز مطرح خواهد شد که فردی که تلاش کمتری می کند دیگر ترغیب به کار نخواهد شد و با خود می گوید اگر درآمدم بیشتر شود از یارانه محروم خواهم شد.
کلام آخر:
بهتر بود دولت چند ماهی بعد از اعلام نرخ جدید برق،گاز، آب و بنزین و همچنین مشاهده عملکرد خودش در مهار تورم شروع به ثبت نام مرحله دوم یارانه ها می کرد. تا مردم با تطبیق درآمدها و هزینه هایی که با شروع مرحله دوم هدفمندی یارانه ها افزایش هم پیدا کرده است و ارزیابی قدرت خرید خود تصمیم بهتر و آگاهانه ای نسبت به انصراف یا عدم انصراف از دریافت یارانه ها داشته باشند. و در این مدت هم تلاش می کرد به جای تبلیغات زیاد و با لحن نه چندان مناسب و زدن مارک نیازمند و فقیر به افرادی که می خواهند یارانه دریافت کنند، برای انصراف مردم از یارانه ها صادقانه وارد می شد و با ارائه برنامه های شفاف در چگونه تخصیص دادن منابع بدست آمده در بخش های تولید و سلامت و... به این صورت با مردم سخن می گفت: این یارانه حق شماست ولی به دلبل کمبود منابع دولت از این حق خود به نفع دولت بگذرید و آن را به دولت هدیه دهید تا دولت این منابع را در خدمت سلامت، آموزش و اشتغال کشور به کار گیرد و یه گام مهم در جهت توسعه اقتصادی کشور بردارد.
منبع: عرش نیوز